*دکتر احمد یزدان پناه، اقتصاددان و استاد دانشگاه
به گزارش «پایگاه خبری بورس کالای ایران»، یک قرارداد یا برگ اختیار فروش (put option) به مالک آن این " حق " نه تعهد را میدهد که به فروش دارایی پایه یا مورد نظری (underlying) (مثل، طلا، نفت، ذرت، ... ، یا قرارداد آتی) با یک قیمت توافقی (یا اجرایی یا قیمت اعمال) در تاریخ انقضای قرارداد مزبور یا قبل از آن اقدام کند. در واژه انگلیسی آن از «put» استفاده شده زیرا مالک آن قرارداد می تواند آن دارایی پایه را به فروشنده آن قرارداد اختیار معامله (option)، عرضه یا ارائه (put) کند. به عبارت دیگر، مالک یا دارنده آن قرارداد اختیار فروش میتواند آن دارایی پایه یا مورد نظر را به قیمت توافقی آن به فروشنده قرارداد اختیار معامله مزبور بفروشد. همچون مورد اختیار خرید (call option) که در یادداشت قبل به آن اشاره شد، در اینجا نیز خریدار باید بها و قیمت (premium) انتقال این «حق» را بپردازد و این مبلغ حداکثر پولی است که او میتواند از دست بدهد و زیان کند. به عنوان خریدار قرارداد اختیار فروش ما امیدواریم که قیمت کالای مورد نظر قرارداد (در این مثال آتی طلا) کاهش پیدا کند، چرا که این امر موجب افزایش ارزش قیمت آن قرارداد اختیار فروش طلا میشود و به ما اجازه میدهد که آن قرارداد را با قیمت بیشتری نسبت به مبلغی که برای آن پرداخته بودیم، بفروشیم.
سازوکار معاملاتی اختیار معامله ها در انواع مشتقه ها، پیچیدگی های خاص خود را دارد، لذا اجازه ندهید این واقعیت که برای سود بیشتر از معامله- میخواهید قیمت آن کالا (آتی طلا) روند نزولی به خود بگیرد- گیج و سردرگم شوید. اصل اساسی معاملات که میگوید «ارزان بخر، گران بفروش» هنوز در اینجا به قوت خود باقی است، ما هنوز در پی آن هستیم تا آن قرارداد «اختیار فروش» به قیمت کمتری از آنچه بعد آن را میفروشیم، خریداری کنیم. (دوباره یادآوری میکنم که قراردادها معامله و مبادله میشوند! و شما حتی زرق و برق آن طلا را هم نخواهید دید) تنها تفاوت در اینجا آن است که برای آنکه قیمت یک قرارداد اختیار فروش (put option) افزایش یابد لازمه آن این است که قیمت آن دارایی پایه کاهش پیدا کند!
مثال: معلم های اقتصاد برای ارائه مثال که مرتبط باشد و آموزش آن قضیه را شفافتر کند اکثرا مشکل دارند. لذا سعی می شود در یک قالب کلی مثالی زده شود و مصادیق را با حضور یک نماینده (مثلا برای قراردادهای اختیار خرید یا فروش از «اونس» کمک بگیریم ولی مخاطب میتواند آنرا برای «سکه» (استاندارد) تعمیم دهد) مطرح شود، بنابراین در این یادداشت با توجه به چارچوب مثال یادداشت قبل، این بار از زاویه «اختیار فروش» به اختیار آتی طلا مثالی زده می شود.
فرض کنید شما به دلایلی میخواهید در بازار آتی طلا فعالیت نمایید. (شاید به این دلیل که مثلا معاملات خود «طلا» برای سود دهی چون ماهیتی بلندمدت دارند مورد توجه شما نباشد در حالیکه قراردادهای آتی آن مثل «اختیار آتی» در کوتاه مدت، اگر آگاهانه به کار گرفته شوند، سودسازی خوبی دارند) فرض کنید در اواسط سپتامبر هستیم و در حال حاضر آتی طلا برای دسامبر برای هر اونس (یا یک سکه که آن را ۱/۸ گرم فرض میکنید و لذا قیمت آن تقریب یک چهارم اونس شود) ۱۴۰۰ دلار است و شما فکر میکنید که قیمت طلا روندی نزولی به خود میگیرد. بنابراین شما اقدام به خرید یک قرارداد اختیار فروش طلا ۱۳۰۰ دلاری برای دسامبر که ۱۰ دلار است مینمایید و در کل ۱۰۰۰ دلار میپردازید (هر یک دلار طلا در قالب قرارداد ۱۰۰دلار ارزش دارد) تحت این سناریو به عنوان خریدار قرارداد اختیار فروش حداکثر ریسکی که متوجه شما میشود همین قیمت تمام شده یا بهای پرداختی برای آن قرارداد یعنی ۱۰۰۰ دلار است. در عوض سود بالقوه شما اگر قرارداد مزبور برای آتی طلا برای دسامبر زیر ۱۳۰۰ دلار (یا هر واحد پولی دیگر که مبنای مثال میتواند باشد) قرار گیرد چشمگیر خواهد بود. در یک سناریوی کامل و ایدهآل، شما میبایست وقتی فکر میکنید قیمت طلا به پایین حد خود رسیده است قرارداد اختیار فروش مزبور را برای سود بفروشید. فرض کنید در اواسط نوامبر طلا برای هر اونس ۱۲۵۰ دلار قیمت بخورد (یعنی زمانی که اختیار فروش طلا برای دسامبر منقضی میشوند) و شما میخواهید سود خود را مشخص کنید. شما باید قادر باشید دریابید که قرارداد فروش مزبور حتی بدون نیاز به مظنه (quote ) گرفتن از کارگزار خود و یا اینترنت، چقدر معامله میشود.
اگر آتی طلای دسامبر را که ۱۲۵۰ دلار میباشد قیمت توافقی آن که در این مثال ۱۳۰۰ دلار است کسر کنیم، عدد ۵۰ دلار بدست میآید که «ارزش ذاتی» یا بنیادی آن قرارداد اختیار فروش محسوب میشود. لذا قیمت ذاتی یک قرارداد اختیار معامله فروش عبارت است از مبلغی که دارایی پایه (آتی طلا، در اینجا) کمتر از قیمت توافقی است و یا شرایط سود و زیان معامله در وضع in- the- money میباشد.
(ارزش ذاتی) ۵۰$= (قرارداد آتی طلا برای دسامبر) (دارای پایه) ۱۲۵۰$- قیمت توافقی قرارداد) ۱۳۰۰$
همانطور که اشاره شده هر دلار (یا هر واحد پولی دیگر مثل تومان) در طلا ۱۰۰ دلار ارزش دارد، بنابراین ۵۰ دلار در بازار طلا در حساب شما در بورس برای این معامله ۵۰۰۰ ارزش دارد (۱۰۰$ ×۵$). برای محاسبه سود ۴۰۰۰ دلاری خود باید ۱۰۰۰ دلار پرداختی خود را از ۵۰۰۰ دلار فوق کم کنید.
البته اگر در تاریخ انقضای قرارداد مزبور، قیمت طلا بالاتر از قیمت توافقی آن قرارداد یعنی ۱۳۰۰ دلار قرار گیرد، آن قرارداد دیگر هیچ ارزشی ندارد و شما متحمل زیانی معادل ۱۰۰۰ دلار یعنی قیمت آن قرارداد به علاوه آنچه به عنوان کارمزد به کارگزار پرداخته بودید، میشوید (چه نعمتی است که حداکثر زیان معامله را از قبل بتوان بر آورد کرد بخش عمده آرامش خاطری که قراردادهای اختیار خرید و فروش به معامله گران خود میدهند از اینجا ناشی میشود)
همانطور که مشاهده کردید، ( یادتان باشد علم دو عنصر بیشتر ندارد؛ نخست مشاهده و دوم اندازهگیری. امیدوارم یادداشتهای آموزشی ما و تحلیلهای بازار مشتقه دوستان از این دو عنصر بیبهره نباشند) وقتی قیمتها در بازار آتی کاهش مییابند سود بالقوهای را برای شما رقم میزنند. البته شرط آن این است که این کاهش به اندازه کافی زیر قیمت توافقی آن قرارداد باشد و معامله آن قبل از انقضا صورت پذیرد. به همین دلیل است که اساتید بازارهای مشتقه که خود میدان دار تئوری و عمل قضیه بودند در درس خارج خود تأکید داشتند که معامله گران بورس کالا در حوزه آتیها و اختیار معاملهها علاوه بر گزینش درست «سمت و سوی بازار» باید در انتخاب «قیمت توافقی» و «تاریخ انقضای هر» قراردادها برای سود بردن از معاملات خود کمال دقت را به خرج دهند؛ هر چند شما میدانید در صورت خطا، زیان شما به قسمتی یا تمام مبلغ پرداختی برای آن قرارداد اختیار فروش محدود میشود.
ارسال نظر