به گفته آل اسحاق، تجربه ۴۰ سال گذشته نشان داده که کنترل قیمت با دستور، جریمه، شلاق و بگیر و ببند یا حتی خواهش و تمنا، سرابی بیش نیست و بازار بدون بهره گیری از ابزارهای اقتصادی و کم و زیاد کردن عرضه و تقاضا به قیمت تعادلی نمی رسد؛ البته پس از اعتماد به اصول اقتصادی، قطعا نظارت دقیق و مجازات و جریمه عوامل مزاحم و مخل بازار، کارساز خواهد بود.
گفت و گوی «کالاخبر» با آل اسحاق را می خوانید.
✓ طی سال های گذشته و به خصوص طی چند سال اخیر درباره کارآمد بودن یا نبودن قیمت گذاری دستوری بحث می شود. نظر شما درباره این مناقشه دنباله دار چیست؟
تجربه ۴۰ سال گذشته نشان داده که کنترل قیمت ها با دستور امکانپذیر نیست. بازار، هرگز با جریمه و شلاق و بگیر و ببند یا خواهش و تمنا، مدیریت نمی شود. البته باید توجه کرد، برخلاف موضوع گرانی که در متغیرهای اقتصادی ریشه دارد، گرانفروشی ناشی از سوء استفاده گرانفروشان است و دولت باید با قوه قاهره وارد شده و عوامل مزاحم و مخل بازار را مجازات و جریمه کند. اما در حوزه تنظیم بازار اگر دولت قصد مداخله دارد باید از طریق کم و زیاد کردن میزان عرضه و تقاضا، قیمت را به رقم هدف گذاری شده خود، نزدیک کند. در واقع دستیابی به قیمت های تعادلی، فقط با بهره گیری از ابزار اقتصادی ممکن است و پس اعتقاد به این موضوع، نظارت و برخورد جواب خواهد داد.
✓ منطقی ترین راه برای مدیریت بازار چیست؟
منطقی ترین رویکرد اقتصادی، این است که عرضه و تقاضا قیمت کالاها را تعیین و مشخص کند. تلاقی و تقاطع عرضه و تقاضا، همان قیمت تعادلی است که در تمام اقتصادهای دنیا مراعات می شود و نشانه تعادل اقتصادی است؛ هر رویکردی غیر از این اصل، بارها با شعارهای عوام پسند امتحان شده و در نهایت شرایط غیرعادی را به وجود آورده است.
البته شاید بگویید در برخی شرایط با انحصار روبرو هستیم. یعنی عرضه کننده یک کالا، انحصار دارد و بر بازاری پر تقاضا مسلط است؛ در این شرایط اگر عرضه کننده احتکار کند یا محصول خود را قطره چکانی وارد بازار کند و یا اهل تبانی با خریداران باشد، قاعده علمی عرضه و تقاضا، دیگر کارساز نیست.
همین شرایط انحصاری، ممکن است در بخش تقاضا نیز وجود داشته باشد، یعنی فقط یک خریدار برای یک کالای خاص وجود داشته باشد یا تعداد محدودی خریدار با هم تبانی کنند تا محصول را بالاتر از قیمت توافقی خودشان، خریداری نکنند، دراین وضعیت هم قاعده عرضه و تقاضا، ناکارآمد است. این مورد یعنی انحصار قطعا در روند تنظیم بازار اثر گذار است اما شما فرض کنید که در کنار انحصار یک شرکت، شفافیتی هم در روند معاملات آن حاکم نباشد، اینجاست که مشکل تنظیم بازار و مسایل ذکر شده اوج می گیرد و به این ترتیب حضور حداکثری شرکت ها در بورس کالا در کنار تدبیر سیاست گذار برای جبران کمبود بازارها می تواند تا حد زیادی مشکلات بزرگ انحصار را رفع کند.
با این تفاسیر نکته بسیار مهم این است که دولت با چه روشی در شرایط استثنایی همچون انحصار باید در بازار مداخله کند، آیا با اجبار و بازارهای تعزیراتی می توان بازار را مدیریت و تنظیم کرد؟ برای مثال به دلیل شرایط اقتصاد و کاهش قدرت خرید مردم، دولت اقدام به قیمت گذاری مرغ و گوشت می کند اما آیا این قیمت گذاری نتیجه ای مطلوب داشته است؟ پس بازهم به این موضوع می رسیم که به طور قطع نمی توان با دستور و بخشنامه قیمت تعیین شده را به بازار دیکته کرد و توجه ویژه به میزان عرضه و تقاضا و پوشش این دو فاکتور براساس شرایط بازار راه تعادل قیمت هاست.
✓ به بورس کالا اشاره کردید. از سال ۸۲ عرضه محصولات فولادی و فلزی در بورس کالا (بورس فلزات) آغاز شد و امروز بسیاری از مواد اولیه سایر حوزه ها نیز در این بورس عرضه می شود، نقش بورس کالا را در شفافیت و تنظیم بازارها چگونه ارزیابی می کنید؟
وقتی میگوییم قیمت کالاها باید در تقاطع عرضه و تقاضا کشف شوند، بورس کالا دقیقا همین نقطه تلاقی و تقاطع است.
بورس کالا، بهترین بستر برای تنظیم بازارها است و هرچه از مکانیسم شفاف بورس کالا استفاده بیشتری کنیم، شاهد آثار مثبت تری در اقتصاد خواهیم بود همان طور که امروز به واسطه این سازوکار شاهد شفاف سازی معاملات و بازارهای مختلف هستیم.
✓ اما برخی افراد، بورس کالا را باعث افزایش قیمت برخی محصولات می دانند...
این موضوع از عدم آگاهی این افراد یا عدم تمایل آن ها به شفافیت فعالیت هایشان نشات می گیرد چراکه بورس همان بستر شفاف در اقتصاد است که مکانیسم عرضه و تقاضا را پیاده سازی می کند.
هم اکنون، مشکل اصلی این است که تنها بخش هایی از زنجیره های تولید مانند فولاد در بورس کالا عرضه می شود و برهمین اساس، سنگ آهن به عنوان یک محصول بالادستی سال هاست که قیمت گذاری می شود و درباره صادرات آن نیز محدودیت هایی به دلیل نیاز داخلی اعمال می شود. به این ترتیب کسانی که محصول خود را به جای بورس در بازار آزاد عرضه کنند سود زیادی را کسب می کنند که در این حوزه خوشبختانه اقداماتی برای عرضه کل زنجیره تولید در بورس در جریان است.
پس به عبارت بهتر اگر تمام زنجیره از صنایع بالادستی تا پایین دستی وارد بورس شود و مکانیسم کشف قیمت واحدی برقرار شود، بسیاری از معضلات فعلی برطرف می شود.
✓ به عنوان سوال آخر، به اعتقاد شما با حذف قیمت گذاری دستوری و تقویت عرضه ها در بورس کالا، مشکل تنظیم بازار حل می شود؟
بیینید طی سال های اخیر و به واسطه قیمت گذاری کالاها که عموما در روزهای ملتهب در بازار اعمال می شود، فاصله قیمتی زیاد میان نرخ رسمی عرضه در بورس کالا با بازار آزاد ایجاد شده که این اتفاق، دونرخی شدن بازارها و ایجاد رانت را به وجود آورده است؛ برهمین اساس برخی تولیدکنندگان در حلقه های مختلف تولید ترجیح می دهند محصول خود را به جای بورس در بازار آزاد بفروشند تا سود بالایی کسب کنند که هرچه این اختلاف قیمتی بیشتر باشد، رانت هم بزرگتر و جذابیت دور زدن قانون هم بیشتر می شود. نهایتا اگر قیمت گذاری دستوری را کنار بگذاریم و مسیر ورود کل زنجیره تولید محصولات در بورس را فراهم آوریم، بازار سیاه روز به روز در برابر بازار رسمی بورس کالا تضعیف شده و سیاست گذاران نیز به اهداف خود یعنی تعادل بازار و رشد تولید می رسند.
ارسال نظر