«کالاخبر»- برای گشودن کلاف سردرگم پیش بینی در مورد ارز، طلا و سهام، شاید بهتر باشد از قیمت ارز آغاز کرد که ارزیابی آن در کوتاه مدت، به پارامترهای کمتری وابسته است.
محاسبات مبتنی بر نظریه مقداری پول، نشان می دهد قیمت تعادلی دلار آمریکا در حال حاضر باید چیزی بین ۲۵ تا ۲۷ هزار تومان باشد.
قرار گرفتن دلار آمریکا در کانال ۳۰ هزار تومان برای مدت زمان قابل توجه، به نظر می رسد بیشتر پیش خور کردن اثرات تورمی پیش رو، در واکنش به ناکامی های سریالی دولت در تامین مالی کسر بودجه از طریق استقراض و اصرار بانک مرکزی به سرکوب تقاضا قیمت ارز از طریق سنگ اندازی در مسیر تجارت خارجی بود.
با تغییر سیاست های دولت و مثبت شدن انتظارات جامعه در مورد چشم انداز اقتصادی بر اثر تحولات سیاسی بین الملل، عقب نشینی بازار از این استراتژی چندان دور از انتظار نبود؛ ولی این روند کاهشی قاعدتا نمی تواند برای مدت طولانی ادامه دار باشد.
حتی اگر فرض کنیم در آینده بسیار نزدیک رئیس جمهور جدید ایالات متحده تمام یا بخش عمده ای از محدودیتهای تحریمی را حذف می کند و دولت نیز به ذخائر ارزی خود چوب حراج می زند، که هر دو فرض بسیار نامحتمل و حتی می توان گفت غیر معقول است، باز هم نمی توان امیدوار بود در طول زمستان پیش رو، قیمت ارز کاهش قابل توجهی را تجربه کند.
برعکس با ادامه روند تورمی ماه های قبل و ادامه محدودیت های بین المللی ناشی از تحریم های ایالات متحده و قرار داشتن ایران در لیست سیاه اف.ای.تی.اف، رشد ۱۰ تا ۱۵ درصدی قیمت ارز تا پایان سال اصلا دور از انتظار نیست.
در مورد طلا که قیمت آن عمدتا ترکیبی از قیمت طلا در بازار جهانی و قیمت ارز در بازارهای داخلی است؛ با پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و واکنش بسیار بدی که بازار سرمایه جهانی و بازارهای جهانی کامیدیتی به این پیروزی نشان دادند؛ باید انتظار افزایش قیمت جهانی طلا در ماه های پیش رو را می داشتیم؛ اما، امروز با انتشار خبر ضریب ایمنی بسیار بالای واکسن کرونای پی فایزر، عامل قدرتمندتری در مسیر قیمت گذاری کامودیتی و مرکانتیل مداخله کرده و در صورت اخذ مجوز این واکسن، که حالا دیگر بسیار محتمل به نظر می رسد، باید انتظار رشد قیمت نفت و فلزات اساسی و در مقابل کاهش قیمت طلا را داشت.
در نظر گرفتن دو عامل رشد قیمت ارز با محرک ادامه شرایط تورمی و رشد قیمت نفت و فلزات اساسی در بازارهای جهانی، بورس ایران محرک قدرتمندی برای رشد پیدا کرده است؛ اما عواملی همچون احساس ناامنی سهامداران خرد، ضعف ساختارهای بازارگردانی، مداخلات مستمر و غیرقابل پیش بینی دولت در بازار سرمایه و نهایتا کاربرد سیاست سرکوب قیمتی و محدودیت تجارت محصولات بنگاه های بالادستی اقتصاد ایران، که در شاخص کل سهم بسیار قابل ملاحظه ای دارند؛ سبب می شود نتوان با اطمینان پیش بینی کرد که عوامل خارجی قطعا منجر به صعودی شدن شاخص بازار بورس خواهند شد.
ارسال نظر